مبعث رسول اكرم (ص) چه روزي است

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

مبعث رسول اكرم (ص) چه روزي است

بعثت پيامبر (صلّي الله و عليه و آله و سلّم)

 

بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يا برانگيخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترين فراز از تاريخ اسلام بوده و نزول قرآن كريم نيز از اين زمان آغاز مي‌گردد. كلمه بعثت به معناي «برانگيخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انساني از سوي خداوند متعال براي هدايت ديگران مي‌باشد.

همانطور كه از روايات اسلامي و مطالعات تاريخي برمي‌آيد، مسأله بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در اديان الهي با برخي از خصوصيات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسياري از اهل كتاب و پاره‌اي از اعراب مشرك نيز با آن آشنايي قبلي داشته‌اند. نويد و بشارت ظهور پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم)، به تصريح قرآن در تورات و انجيل ذكر گرديده و حضرت عيسي (عليه السلام) نيز پس از تصديق توراتي كه به حضرت موسي (عليه السلام) نازل شده بود، به برانگيخته شدن رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنين در اين كتب، حتي به خصوصيات رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و يارانشان نيز اشاره شده است.

بنابراين (و همانگونه كه قرآن نيز ذكر مي‌نمايد) دانشمندان اهل كتاب، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را همچون نزديكترين كسان خود مي‌شناخته اند. با مراجعه به تاريخ مي‌توان افراد زيادي را يافت كه در انتظار ظهور و بعثت پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده‌اند و افرادي از ميان آنها، حتي به اميد ديدار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به محل سكونت، مكان هجرت و يا حتي گذرگاه عبور و مرور آينده پيامبر هجرت كرده بودند كه به عنوان نمونه، مي‌توان به "بحيراي راهب" اشاره نمود.

بنابر اين بعثت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم)، حادثه‌اي بس بزرگ در سرنوشت هدايت بشري بوده و عظمت اين امر سبب مي‌شد كه خداوند متعال به عنوان مقدمه اين امر بزرگ، تربيت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ايشان را براي آينده دشواري كه در پيش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همين تربيت الهي بود كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در سالهاي قبل از بعثت نيز حالات فوق العاده معنوي و مشاهدات روحاني داشته و نتيجتاً ايشان تمام اين دوران را با پاكي و طهارت و معنويت سپري كرده‌اند. حضرت علي (عليه السلام) مي‌فرمايند: "خداوند بزرگترين فرشته خود را از خردسالي پيامبر، همدم و همراه ايشان ساخت. اين فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههاي بزرگواري و اخلاق پسنديده و شايسته رهبري مي‌كرد."


پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به خاطر همين حالات معنوي و طهارت روحي، ناگزير از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادي كه بر جامعه آن روز و بويژه در شهر مكه حاكم بود، رنج مي‌بردند. همچنين به منظور تفكر و عبادت در مكاني خلوت، مدتي محدود در سال را از آنها كناره مي‌گرفتند و به كوه حرا (كه در شمال شرقي مكه واقع است) مي‌رفتند. اين كناره‌گيري براي حُنَفا و برخي يكتاپرستان قبل از پيامبر نيز وجود داشته است. گويند عبدالمطلب، جد بزرگوار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پايه‌گذار اين رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان براي خلوت و عبادت به كوه مي‌رفت و مستمنداني را كه از آنجا مي‌گذشتند، اطعام مي‌نمود.


در واقع مي‌توان گفت كه اين خلوت‌گزيني، زمينه‌اي براي تقويت هرچه بيشتر حيات روحاني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و مقدمه‌اي براي بعثت و نزول وحي به آن حضرت به شمار مي‌رفته است.

در دوران اين خلوت‌گزيني‌ها نيز همچون ساير مراحل گوناگون زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام) (كه پرورش يافته در خانه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و در دامان ايشان است)، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را همراهي مي‌نمود و گاهي اوقات براي ايشان آذوقه و آب و غذا مي‌برد.

پس از سپري شدن ايام عبادت، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به مكه برگشته و پيش از اينكه به خانه خويش بازگردند، خانه خدا را طواف مي‌نمودند.

اين حالات همچنان ادامه يافت تا اينكه سن آن حضرت به چهل سالگي رسيد و خداوند كه دل ايشان را برترين و مطيع‌ترين و خاضع و خاشع‌ترين دلها در برابر خويش يافت، ايشان را مبعوث كرد و به پيامبري گرامي داشت، تا به وسيله قرآني كه آن را روشن و استوار گردانيده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خويش هدايت كند.


 

نزول اولين وحي

به عقيده اكثر علماي شيعه، بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجديد بناي كعبه، اتفاق افتاد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين هنگام، چهل سال داشتند.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، طبق رسم خويش چند روزي بود كه براي عبادت و تفكر به غار حرا آمده بودند. در روز بيست و هفتم ماه رجب بود كه جبرئيل (يكي از چهار فرشته مقرب الهي و مأمور ابلاغ وحي از جانب پروردگار به پيامبران) به سوي ايشان نازل شد. او بازوي پيامبر را گرفت و تكان داد و گفت: اي محمد بخوان. پيامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئيل آيات آغازين سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:

"بسم الله الرحمن الرحيم. اقرأ باسم ربك الذي خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربك الاكرم. الذي علم بالقلم. علم الانسان مالم يعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت كه بيافريد. آدمي را از علق بيافريد. بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است. خدايي كه به‌وسيله قلم آموزش داد و به آدمي آنچه را كه نمي‌دانست، آموخت."

همراه اولين نزول وحي و در لحظه بعثت، حوادثي بزرگ اتفاق افتاد كه از آن جمله مي‌توان به شنيده شدن صداي ناله‌اي اشاره نمود. حضرت علي (عليه السلام) در اين باره مي‌گويد: "صداي ناله شيطان را در هنگام نزول اولين وحي به آن حضرت شنيدم. عرضه داشتم: "يا رسول الله اين ناله چيست؟" فرمود: "اين شيطان است كه از اطاعت شدن مأيوس و نااميد شده و چنين به ناله در آمده است." سپس رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اضافه فرمود: "تو مي‌شنوي آنچه را من مي‌شنوم و مي‌بيني آنچه را كه من مي‌بينم الا اينكه تو مقام نبوت نداري و فقط وزير و كمك كار من هستي و از راه خير جدا نمي‌شوي."

همانطور كه قبلاً نيز بيان شد، حضرت علي (عليه السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌گزيني‌هاي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) همراه حضرت بوده‌اند و اين سخن امام علي (عليه السلام) در نهج البلاغه نيز به طور خاصي بيان مي‌دارد كه ايشان در لحظه نزول اولين وحي، در كنار پيامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاريخي بيان مي‌نمايد كه تنها شخصي كه در آن لحظات، پيامبر را همراهي نموده، امام علي (عليه السلام) بود و احدي جز ايشان، ادعاي همراهي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است. جبرئيل پس از انجام وظيفه خود و ابلاغ آيات الهي، بار ديگر به آسمان بازگشت.


 

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از نزول اولين وحي

همانطور كه در قسمتهاي پيشين اشاره شد، قبل از بعثت، به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) الهاماتي مي‌شد و ايشان حالات فوق العاده‌اي داشتند. اما كيفيت نزول اولين وحي بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و موضوع آن، به‌طور كلي با الهامات قبل از بعثت ايشان متفاوت بود. و اين امر سبب شد تا حالات روحي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و در نتيجه حالات جسماني ايشان تغيير نمايد. براي اين تغيير حالت دو دليل را مي‌توان برشمرد:

اولاً ايشان در هنگام نزول اولين آيات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بيشتر احساس كردند.

ثانياً در هنگام بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهده ايشان نهاده شد و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در شرايطي موظف به ابلاغ رسالت الهي خويش به مردم گشتند كه جزيرة العرب را اوضاع نابسامان اجتماعي فراگرفته بود و در چنين شرايطي واضح بود كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از ابلاغ دعوت خويش نه تنها مورد تكذيب و تهمتهاي ناروا و آزار و اذيت مشركين قرار مي‌گرفتند، بلكه آنان در مسير رسيدن پيام پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به ساير مردم موانع بسياري را ايجاد خواهند نمود. مجموعه اين عوامل باعث دگرگوني حالت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شد. اما خداوند نيز در اين شرايط پيامبرش را تقويت نمود و ايشان را براي به انجام رساندن مسئوليت عظيم رسالتش، بيش از پيش آماده ساخت.

 

بازگشت از كوه حرا

پس از اين پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از كوه پايين آمدند و به سمت مكه و خانه خويش عازم شدند. هنگاميكه به خانه رسيدند ماجراي بعثت خويش را براي همسر گراميشان حضرت خديجه (سلام الله عليها) بازگو نمودند. خديجه (سلام الله عليها) نيز كه در سالهاي همسري با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آثار بزرگي و پيامبري در ايشان را ديده بود، گفت:

"به خدا ديرزماني است كه من در انتظار چنين روزي، بسر برده‌ام، و اميدوار بودم كه روزي تو رهبر خلق و پيغمبر اين مردم شوي."

 

نزول سوره مدثر

در همين روزهاي آغازين بعثت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه در هنگام استراحت ايشان، جبرئيل براي بار ديگر بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد و آيات نخستين سوره مدثر را بر ايشان خواند كه:

"بسم الله الرحمن الرحيم، يا ايها المدثر، قم فأنذر، و ربك فكبر و ثيابك فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستكثر و لربك فاصبر

به نام خداوند بخشنده مهربان،اي كسي كه جامه به خود پيچيده اي، برخيز و قوم خود را از عذاب خدا بيم ده و خدا را به بزرگي ياد كن و لباست را پاكيزه دار و از ناپاكي دوري گزين و بر هركس احسان كني ابداً منت نگذار و براي خدا صبر پيش گير"

مي‌توان گفت مفاد اين سوره اين است كه از اين پس، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بايد پيوسته به فكر بيم دادن مردم از نافرماني خداوند بوده و لحظه‌اي از آن غافل نباشد و بدين گونه بود كه اولين آيه‌هاي كتاب آسماني دين اسلام به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد و ايشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزيده شدند.

 

نخستين مسلمانان

همانطور كه قبلاً به آن اشاره شد، حضرت علي (عليه السلام) به دليل نزديكي با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در غار حرا، همراه ايشان بوده‌اند كه لحظه نزول اولين وحي هم يكي از آن مواقع بوده است. پس بسيار طبيعي به نظر مي‌رسد كه حضرت علي (عليه السلام) كه از نزديك اين وقايع عظيم و مبعوث شدن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در غار حرا، از جانب خداوند متعال را نظاره‌گر بوده‌اند، در آنجا به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ايمان آورده و به عنوان اولين مسلمانان، چه در ميان زنان و چه در ميان مردان ياد شوند.


خود ايشان نيز در چندين خطبه (در نهج البلاغه) كه در حضور عموم مسلمانان و بيشتر اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ايراد مي‌شد، مي‌فرمايند: "من بر فطرت يكتاپرستي متولد شدم و از ديگران به ايمان و هجرت سبقت گرفتم."

همچنين مي‌فرمايند: "هيچكس قبل از من به دعوت حق روي نياورده است."

در مورد اولين زن مسلمان نيز بايد گفت كه به اتفاق عموم مورخان اسلام، حضرت خديجه (سلام الله عليها) اولين زن مسلمان بوده‌اند، چون پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از مبعوث شدن با اولين كسي كه برخورد داشته‌اند، حضرت خديجه (سلام الله عليها) بوده، ضمناً، همانطور كه در قسمتهاي قبل نيز بدان اشاره شد، ايشان در گفتار خويش تلويحاً پيامبري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را تصديق نموده اند.

بعد از اين دو بزرگوار مي‌توان به ابوذر غفاري كه جزو اولين مسلمانان بوده نيز اشاره كرد.

 

بعد از بعثت

پس از بعثت رسول خدا، جبرئيل از آسمان فرود آمد، آبي از آسمان آورد و طريقه وضو گرفتن و ركوع و سجود را به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آموخت. همچنين ساير احكام و مسائل شرعي نيز توسط جبرئيل بتدريج بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل مي‌شد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز اين احكام را به نخستين مسلمانان آموزش داده و آنها هم اين اعمال را انجام مي‌دادند. به عنوان مثال در مورد نماز بايد گفت كه حضرت علي (عليه السلام) و حضرت خديجه (سلام الله عليها) كه اولين نمازگزاران بودند پشت سر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به جماعت ايستاده و نماز را اقامه مي‌كردند. گفته مي‌شود آنها نماز ظهر را در كنار كعبه مي‌خواندند ولي در مواقع ديگر در جاهاي ديگر اين فريضه را بجاي مي‌آوردند تا قريشيان متوجه آنها نشوند.


در اين مدت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بتدريج كار دعوت پنهاني خويش را آغاز كردند كه مشروح آن در قسمتهاي آينده خواهد آمد.


رجب

مبعث پيامبر ختمي مرتبت حضرت محمد بن عبداللَّه(ص)(سيزده سال قبل از هجرت)
شرح مناسبت:
حضرت محمد(ص) قبل از بعثت، در بعضي از اوقات براي تفكر و عبادت به غار حرا در كوهي واقع در شمال مكه پناه مي‏برد تا اين كه در اين روز، فرشته‏ي وحي، جبرئيل امين، بر آن حضرت نازل شد و به آن حضرت بشارت نبوت و رسالت داد. اين واقعه به طور مشهور، در روز ۲۷ رجب، سيزده سال قبل از هجرت و در سال چهلم عام الفيل برابر با سال ۶۱۰ ميلادي روي داد. اولين آياتي كه بر حضرت نازل شد در ابتدا آيات نخستين سوره‏ي علق و سپس مُدَّثر بود. آغاز اسلام و شروع بعثت با نام خدا، خواندن، قَلَم، قيام، هشدار، پاكي و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. بعثت كه به معني رستاخيز معنوي و انقلاب در همه‏ي امور است با انقلاب فرهنگي آغاز گرديد. چرا كه پايه و اساس تحوّل فرهنگي به خواندن، نوشتن و پاك سازي و بهسازي فرهنگي بستگي دارد. در آن زمان محيط مكه و اطراف آن، چنان در لجن‏زار بت‏پرستي و خرافات و فساد غرق بود كه دعوت علني بر خلاف آن وضع، ممكن نبود. بلكه نياز به هسته‏ي مركزي و دفاعي و اجتماع ياران وفادار و فداكار داشت. از اين رو، پيامبر بزرگ اسلام(ص) سه سال به طور محرمانه با افراد تماس مي‏گرفت و آن‏ها را به اسلام دعوت مي‏نمود. پيامبر گرامي اسلام، پس از بعثت، نستوه و خستگي‏ناپذير با جهل، كفر و ستم مبارزه كرد و پس از سه سال تبليغ مخفي و ده سال دعوت علني مردم به توحيد و ترويج آشكار دين اسلام در شهر مكه، به مدينه هجرت كرد و تا پايان عمر خويش در آن ديار ماند
منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما
آيات و روايات متناسب :
مبعث پيامبرصلي الله عليه وآله
قران كريم:
يا أيُّهَا النَّبِي إنّا أرسَلناكَ شاهِداً و مُبَشِّراً و نَذيراً و داعِياً إلَي اللَّهِ بِإذنِهِ و سِراجاً مُنيراً
اي پيامبر! ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوي او دعوت كني و چراغي روشني بخش باشي
احزاب ، آيه ۴۶ - ۴۵ .
پيامبر صلي الله عليه وآله :
إنَّما بُعِثتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ
من مبعوث شدم تا بزرگواري‏هاي اخلاقي را كامل كنم
بحار الأنوار ، ج ۱۶ ، ص ۲۱۰ .
پيامبر صلي الله عليه وآله :
بُعِثتُ بِمَكارِمِ الأخلاقِ و مَحاسِنِها
من براي [احياي] مكارم و نيكي‏هاي اخلاقي مبعوث شدم
بحار الأنوار ، ج ۱۶ ، ص ۲۸۷ .
امام علي‏عليه السلام :
أرسَلَهُ عَلي حِينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنيا كاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلي حِينِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إياسٍ مِن ثَمَرِها
خداوند او را در زماني فرستاد كه روزگاري بود پيامبري برانگيخته نشده بود ، و مردم در خوابي طولاني به سر مي‏بردند ، و فتنه‏ها بالا گرفته و كارها پريشان شده بود ، و آتش جنگ‏ها شعله مي‏كشيد ، و دنيا بي فروغ و پر از مكر و فريب گشته ، برگ‏هاي درخت زندگي به زردي گراييده و از به بار نشستن آن قطع اميد شده بود
نهج البلاغه ، خطبه ۸۹ .
امام علي‏عليه السلام :
أرسَلَهُ بِالضِّياءِ و قَدَّمَهُ فِي الاِصطِفاءِ فَرَتَقَ بِهِ المَفاتِقَ و ساوَرَ بِهِ المُغالِبَ و ذَلَّلَ بِهِ الصُّعُوبَةَ و سَهَّلَ بِهِ الحُزُونَةَ حَتّي سَرَّحَ الظَّلالَ عَن يَمينٍ و شِمالٍ
او را با نور فرستاد و در گزينش مقدّم داشت . به واسطه او گسستگي‏ها را به هم آورد و چيره جو را شكست داد و مشكلات را آسان و ناهمواري‏ها را هموار كرد تا جايي كه گمراهي را از راست و چپ دور كرد
ميزان الحكمه ، ح ۱۹۸۴۱ .
امام علي‏عليه السلام :
. . . إلي أن بَعَثَ اللَّهُ سُبحانَهُ مُحَمَّداً رَسولَ اللَّهِ لإِنجازِ عِدَتِهِ و إتمامِ نُبُوَّتِهِ
. . . تا اين‏كه خداوند سبحان محمّد پيامبر خود را فرستاد تا وعده خويش را به انجام رساند و سلسله نبوتش را كامل كند
نهج البلاغه ، خطبه ۱ .
امام مهدي‏عليه السلام :
إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ
خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتي براي جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند
بحار الأنوار ، ج ۵۳ ، ص ۱۹۴ .
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.