شايد اين جمعه بيايد

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

شايد اين جمعه بيايد

خبر آمد خبري در راه است 

سرخوش آن دل كه از آن آگاه است

 

شايد اين جمعه بيايد...شايد

پرده از چهره گشايد...شايد

 

دست افشان...پاي كوبان مي روم

بر در سلطان خوبان مي روم

 

مي‌روم بار دگر مستم كند

بي‌سر و بي‌پا و بي‌دستم كند

 

مي‌روم كز خويشتن بيرون شوم

در پي ليلا رخي مجنون شوم

 

هر كه نشناسد امام خويش را

بر كه بسپارد زمام خويش را

 

با همه‌ي لحن خوش آواييم

در به در كوچه‌ي تنهاييم

 

اي دو سه تا كوچه ز ما دورتر

نغمه‌ي تو از همه پر شورتر

 

كاش كه اين فاصله را كم كني

محنت اين قافله را كم كني

 

كاش كه همسايه‌ي ما مي‌شدي

مايه‌ي آسايه‌ي ما مي‌شدي

 

هر كه به ديدار تو نايل شود

يك شبه حلال مسائل شود

 

دوش مرا حال خوشي دست داد

سينه‌ي ما را عطشي دست داد

 

نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سياوش گرفت

 

نام تو آرامه‌ي جان من است

نامه‌ي تو خط امان من است

 

اي نگهت خاست گه آفتاب

در من ظلمت زده يك شب بتاب

 

پرده برانداز ز چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم

 

اي نفست يار و مددكار ما

كي و كجا وعده‌ي ديدار ما

 

دل مستمندم اي جان، به لبت نياز دارد

به هواي ديدن تو هوس حجاز دارد

 

به مكه آمدم اي عشق تا تو را بينم

تويي كه نقطه‌ي عطفي به اوج آيينم

 

ببوسم خاك پاك جمكران را

تجلي خانه‌ي پيغمبران را

 

خبر آمد خبري در راه است

سر خوش آن دل كه ار آن آگاه است

 

شايد اين جمعه بيايد...شايد

پرده از چهره گشايد...شايد

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد