پاسخ به شهبات حجاب

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

پاسخ به شهبات حجاب

بعد از نزول اين آيات داريم كه عايشه زنان انصار را چنين ستايش مي كرد كه " حتا يك نفر آنان مانند سابق بيرون نيامدند و سر خود را با روسري مشكي مي پوشاندند."

اما آيا حجاب اجباري است؟

سوال را بايد دقيق كرد. اجبار به چه معنا؟ ما در دين اجبار نداريم. نه در اعتقاد و نه در عمل. پس بدين معنا حجاب اجباري نداريم. اما حجاب قانوني داريم.

تفاوت ايندو چيست؟

فرد مسلمان مي تواند نماز نخواند و روزه نگيرد. اما در حجاب ماجرا متفاوت است. حجاب برخلاف نماز و روزه امر فردي و در خلوت نيست و بروز اجتماعي دارد. يعني فرد مي تواند اعتقادي به حجاب نداشته باشد اما به جهت اجتماعي نمي تواند خلاف قانون عمل كند.

دين اختياري است. مردم مي توانند ديني كه پذيرفتند را عمل نكنند كه البته متضمن آثار اخروي است. اما رفتار آنها نبايد منجر به ضرر جامعه شود. لذا شرب خمر در خانه يك حكم دارد و در خيابان متضمن ضرر اجتماعي و يك حكم.
جلوگيري از ضرر جامعه مقابل آزادي و تعرض فرد از بينات است و در همه جاي عالم نيز همين اصل برقرار است.

آيا حجاب در زمان انبيا نيز اجباري بوده است؟
برخي معتقدند در زمان انبيا حجاب اجبار نبوده است. اولاً در اين رابطه اجماع نيست. مثلاً به اعتقاد شهيد مطهري اساساً دوره اي را نمي توان نشان داد كه به طور عمومي شدت حجاب بيش از زمان رسول اكرم باشد. و احتمالاً اين شدت حجاب بيانگر اهتمام حكومت نبوي در اجراي اين دستور الهي است.با اين حال استدلال ما اينجا نيست.حجاب امري اجتماعي است.

احكام اجتماعي و حكومتي عقلا و شرعا جزأ اختيارات حاكم است. منحصر به سيره اهل بيت نيست و كاملاً منطبق با شرايط زمان و مكان است. يعني يك مساله مي تواند در يك دوره اي موضوعيت نداشته باشد و در دوره ديگر مساله آنروز جامعه باشد. مثل اينكه اميرالمومنين ماليات بر اسب قرار مي دهند حال آنكه در زمان پيامبر اينطور نبوده است. يا اينكه برخي ائمه در دوره خود خمس را از شيعيان نمي گرفتند.

پس قانون گذاري براي حجاب جزء اختيارات حاكم است و نيازي به انطباق با دوره زعامت اهل بيت ندارد. حجاب مي تواند در دوره اي به جهت اجتماعي سخت گيرانه نباشد و در دوره ديگر الزام آور باشد. همين امروز نيز اين تفاوت وجود دارد. مثلاً زنان روستايي در شاليزار ممكن است آستين لباس خود را تا آرنج هم بالا بزنند اما هيچ گشت ارشادي به آنها تذكر ندهد اما همين حجاب در شهر مورد توجه قانون باشد. هردو خلاف شرع است اما يكي بجهت اجتماعي و عرفي مي تواند مساله قانون نباشد و مجري قانون از كنار آن عبور كند.

وقتي برخورد با بي حجابي در زمان اهل بيت نداشتيم پس اين مجازات از كجا آمده است؟

مجازات در حقوق اسلامي ۴ عنوان دارد. ديات و قصاص و حدود و تعزير. حدود در شرع آمده است. ديات و قصاص هم روشن است و براي جرائم عمدي و غيرعمدي و جبران است. اما تعزير كاملاً بر اساس شرايط زمان و مكان است كه حاكم وضع مي كند. حجاب نيز تعزيري است مثل بسياري از مجازات هاي ديگر.

چرا كشف حجاب تعرض به حقوق اكثريت است؟

"خب مردها تحريك نشوند".اين حرف براي تنزل دادن مساله است. البته قواعد طبيعي و غريزي سرجاي خودش قرار دارد و دستوري نيست، ولي علت اصلي ايندست مسائل نيست.توجه كنيم اينكه گفته مي شود كشف حجاب تعرض به حقوق اكثريت است به جهت اينست كه شرايط براي دينداري سخت مي شود. چرا اكثريت بايد به مشقت بيافتند كه عده اي مي خواهند مقابل اراده ديني مردم باشند؟ مثلاً نگاه به موي زن نامحرم، بدون تحريك هم حرام است. يعني حجاب اختياري يك نفر، مشقت است براي ديگري.اما ماجرا ازين نيز فراتر است. شهري كه قرارست محيط دين ورزي و بستر معنويت براي جامعه باشد مستعد بي اخلاقي مي شود. وظيفه يك حكومت ساخت بستري است كه مهياي دينداري باشد نه مروج بداخلاقي.

اگر قانون حجاب را نخواهيم چه بايد كرد؟ مشروعيت اين قانون از كجاست؟

اگر بحث درون ديني نكنيم؛ با منطق دموكراسي و حقوق بشري نيز، قانون مشروعيتش را از رعايت مصلحت اكثريت مي گيرد. يعني اقليت به حكم اخلاق و عقل لازمست حق اكثريت را رعايت كنند. قانون حجاب بر مبناي مصلحت مسلمين نوشته شده است.

چه كسي گفته طرفداران حجاب اكثريت اند؟ رفراندوم بگذاريم.

از رفراندوم هراسي نيست. اما منطق اين بحث ايراد دارد. انتخاب دين اختياري است اما انتخاب اجزاي دين اختياري نيست. يعني يك جامعه مي توانند اسلام را با راي كنار بگذارند و البته در قيامت حساب پس مي دهند اما اجزاي دين را نمي شود به راي گذاشت. انتخاب ملت ايران نيز اسلام است. مهمترين شاهد نيز رفراندم ابتداي انقلاب است كه به اسلام در قالب مدل اجرايي جمهوري اسلامي راي دادند.

آن راي پدران ما بود و ما قبول نداريم. تكليف چيست؟

پاسخ به اين شبهه دو وجه دارد. سلبي و ايجابي. بخشي ايجابي اش اين است كه رفراندوم با انتخابات ها و مشاركت سياسي مردم در طول انقلاب بارها تمديد شده است. يعني اينطور نيست كه يك بار رفراندوم برگزار شده باشد و تمام.

اما وجه سلبي اش اين است كه اگر يكي فرداي رفراندوم جديد گفت من اين را هم قبول ندارم و بايد مجدد رفراندوم شود تكليف چيست؟ اين دور باطل است و پاياني ندارد.

گشت ارشاد تا امروز چه كسي را باحجاب كرده است؟ چرا اصرار به اجرا داريم؟
گفته شده است قهريه در موضوع برخورد با بدحجابي بي تاثير است. بي تاثير در چه چيز؟ برخي تصور مي كنند با گشت ارشاد قرار است بي حجاب، باحجاب شود. غلط فاحشي است.برخي تصور مي كنند با گشت ارشاد قرار است حجاب در جامعه رشد كند. اين نيز غلط فاحشي است.پس گشت ارشاد چيست؟ گشت ارشاد دفاع از حق الناس است؛ چيزي فراتر از حق الله. حجاب فردي، تكليف شرعي و حق الله است ولي وظيفه نظام دفاع از حق الناس است.

اشتباه سوال كننده اينست كه تصور مي كند رفتار قهري براي اصلاح بدحجاب است. آن نيز هست ولي اولويت اول نيست. برخورد قهري براي صيانت از جامعه ديني است.

قوانين حكومت بايد بنحوي باشد كه نتنها اهل حجاب احساس غربت نكنند، بلكه فضاي اجتماعي نيز به خودي‎ خود مشوق آن‌‎ها باشد. قانوني شدن حجاب يكي از روش‌‎هايي است كه فضاي اجتماعي را با خواست دروني اهل حجاب، هماهنگ مي‎كند.

كساني كه معتقدند حجاب بايد اختياري باشد كه هركس هرطور تمايل داشت به خيابان بيايد احتمالاً حاضر نيستند عواقب اين حرف شان را بپذيرند. اگر حجاب محدوديت نداشته باشد، آنگاه نبايد انتظار داشته باشند خانواده به سبك شرقي و اسلامي اش حريم و حرمت داشته باشد. رها سازي جامعه و اباحه گري روي ديگرش روابط نامشروع زن و مرد و بهم خوردن كانون خانواده وغيره است. آنچنان كه امروز در غرب شاهديم. حجاب اختياري يك زنجيره است كه روي ديگرش ابزاري شدن زن در جامعه است. پاي عوارض اين زنجيره مي مانيم؟

پس قهريه صيانت از جامعه ايست كه قرارست بستر ذكر و معنويت و تدين باشد نه الزاماً باحجاب كردن بي حجاب. با اين توضيح روشن مي شود كه برخورد با بدحجابي ممكن است بر فردخاصي تاثير نداشته باشد اما جامعه را امن كرده است. فرض كنيد وضعيت امروز را ۲۰ سال پيش داشتيم. آيا با افول دينداري مواجه نبوديم؟

تذكر؛ روشنست كه از فلسفه قهريه دفاع مي كنيم نه رفتارهاي غلط و خشونت بار. توجه كنيم كه از الزام دفاع مي كنيم نه خشونت. كمربند ايمني الزام است اما خشونت نيست.

چه بايد كرد؟

امر به معروف و نهي از منكر چه فردي و چه حاكميتي اش داراي يك پيش نياز ضروري و اوليه است و اينكه فرد خاطي بايد آن امر را معروف يا منكر بداند. مساله حجاب هنوز براي بخشي از جامعه روشن نيست.

اينجاست كه مساله مدارا در اسلام مطرح مي شود. مدارا يك اصل تربيتي است كه با فرد همدلي و همراهي مي كند تا در گام هاي بعدي مساله برايش روشن شود. مدارا با تسامح و تساهل متفاوت است. مدارا يك صبر فعال و آگاهانه است و تسامح و تساهل غفلت و بي اعتنايي ناشي از اباحه گريست.

به همين جهت اجراي قانون تنها محصور به گشت ارشاد نيست و ۲۳ نهاد ديگر بايد در اين خصوص نقش آفريني كنند كه متاسفانه تعطيلند.

توجه شود كه امر مدارا براي متن مردمست و ساختارشكني هايي شبيه كمپين چهارشنبه هاي سفيد ازين موضوع خارج است و نيازمند مواجهه قهري است. مقصد در چهارشنبه هاي سفيد به گفته سرشاخه اصلي آن براندازي است نه حجاب اختياري يا اجباري.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.