توصيه هاي ديني

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

توصيه هاي ديني

توصيه انبياي الهي به امر به معروف و نهي از منكر

طبق نظر برخي منكر در شريعت تنها بر معاصي و گناهان اطلاق مي‌گردد و حال آن‌كه برخي ديگر عقيده دارند كه منكر اعم از محرمات و مكروهات است؛ در هر حال «امر به معروف و نهي از منكر» يك فريضه‌ي الهي محسوب مي‌شود.
تمام انبياي الهي با هدف اصلاح جامعه‌ي بشري مبعوث شده‌اند و مؤثرترين ابزار براي رسيدن به اين هدف «امر به معروف و نهي از منكر» است. بنابراين پيشينه‌ي آن نه فقط به صدر اسلام بلكه فراتر از آن يعني از زمان بعثت اولين پيامبر الهي بر مي‌گردد؛ چنانچه در اين باره محمدتقي ركني مي نويسد: از نظر عالمان مسلمان، منابع ديني ساير اديان الهي تا حد بسيار زيادي دچار تحريف شده است و در زمان حاضر نمي توان به تمامي تعاليم اصيل ساير شريعت ها پي برد؛ اما با بررسي همين متوني كه در دسترس قرار دارد مي توان دريافت كه فريضه امر به معروف و نهي از منكر در تعاليم انبياي الهي بوده است؛ براي نمونه در كتاب يهوديان مي خوانيم:
برادر خود را در دلت بغض منما؛ البته همسايه خود را تنبيه كن و به سبب او متحمل گناه مباش.
در عبارت بالا، تنبيه همسايه، به دليل ارتكاب گناه، نوعي امر به معروف و نهي از منكر است كه با شدت بيشتري از سوي پيروان دين يهود صورت مي پذيرد. در جاي ديگر، حضرت داود (ع) ستمكار را اين گونه نهي از منكر مي كند:
اي جبار! چرا از بدي فخر مي كني؟ رحمت خدا هميشه باقي است، زيان تو شرارت را اختراع مي كند…، بدي را از نيكويي بيشتر دوست مي داري و دروغ را زيادتر از راست گويي… خدا نيز تو را تا ابد هلاك خواهد كرد.
بر اساس فقرات ديگري از كتاب تورات معلوم مي شود امر به معروف و نهي از منكر بين ساير انبياي بني اسرائيل رواج داشته است؛ به گونه اي كه گاه فرزندان خود را نيز امر به معروف و نهي از منكر مي كرده اند.
از قول سليمان بن داود مي خوانيم:
اي پسرم! اگر سخنان مرا قبول مي نمودي و اوامر مرا نزد خود نگاه مي داشتي تا گوش خود را به حكمت فراگيري و دل خود را بفطانت مايل گرداني…، آن گاه ترس خداوند را مي فهميدي و معرفت خدا را حاصل مي نمودي.
همچنين در جاي ديگر درباره وجوب اين فريضه از طرف خداوند مي خوانيم: و كلام خداوند بر يونس بن اَمِتّاي نازل شد و گفت: برخيز و به نينوا شهر بزرگ برو و بر آن ندا كن كه شرارت ايشان به حضور من برآمده است.
در ادامه اين قسمت از كتاب تورات، بيان مي شود كه مردم نينوا از عذاب خداوند ترسيدند و راه توبه پيش گرفتند:
پس كلام خداوند بار دوم بر يونس نازل شد و گفت: برخيز و به نينوا شهر بزرگ برو و آن وعظ را كه من به تو خواهم گفت به ايشان ندا كن، آن گاه يونس برخاست و به فرمان خداوند به نينوا رفت و نينوا شهر بسيار بزرگي بود كه مسافت سه روز داشت و يونس به مسافت يك روز داخل شهر شد و ندا كردن شروع نمود و گفت: نينوا بعد از چهل روز سرنگون خواهد شد؛ پس مردم نينوا به خدا ايمان آوردند… و پادشاه و اَكابرش فرمان دادند تا در نينوا ندا دهند |كه مردمان| نزد خدا به شدت استغاثه نمايند و هر كس از راه بد خود و از ظلمي كه در دست او است بازگشت نمايد… . پس چون خدا اعمال ايشان را ديد كه از راه زشت خود بازگشتند، آن گاه از بلايي كه گفته بود به ايشان برساند، پشيمان گرديد و آن را به عمل نياورد.
در كتاب انجيل
در كتاب مسيحيان نيز فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر مطرح شده است. حضرت عيسي (ع) شخصي را اين گونه امر به معروف و نهي از منكر مي كند:
عيسي گفت: قتل مكن، زنا مكن، دزدي مكن، شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسايه خود را مثل نفس خود دوست دار.
حضرت عيسي (ع) در جاي ديگر به شاگردان خود يادآوري مي كند: مانند كساني نباشيد كه به مردم پند مي دهند؛ اما خود انجام نمي دهند؛ بلكه همواره در امر و نهي كردن به مردم، خود پيشگام باشند:
آن گاه عيسي آن جماعت و شاگردان خود را خطاب كرد و گفت: كاتبان و فريسيان بر كرسي موسي نشسته اند، پس آنچه به شما گويند نگاه داريد و به جا آوريد (عمل كنيد)؛ ليكن مثل اعمال ايشان مكنيد؛ زيرا |ايشان| مي گويند و نمي كنند.
يكي ديگر از مراتب فريضه امر به معروف و نهي از منكر- كه در كتاب انجيل ذكر شده است- نوع بيان آمر و ناهي است كه ابتدا بايد برادرانه و در خلوت انجام گيرد؛ چنانچه شخص مرتكب گناه گوش نداد، نوبت به مراحل بعدي اين فريضه مي رسد:
و اگر برادرت گناه كرد، برو و او را ميان خود و در خلوت الزام كن (پند بده)، هرگاه سخن تو را گوش گرفت برادر خود را دريافتي و اگر نشنيد يك يا دو نفر ديگر با خود بردار تا از زبان دو يا سه شاهد هر سخني ثابت شود و اگر سخن ايشان را رد كرد به كليسا بگو و اگر كليسا را قبول نكرد نزد تو مثل خارجي يا باجگير باشد.
آن طور كه در اين قسمت مشخص شده، آخرين مرحله ي اين فرضيه، دشمن داشتن شخص گناهكار است كه از آن به شخص خارجي و باجگير ياد شده است؛ چرا كه باجگيرها اشخاصي حكومتي بودند كه به ظلم و ستم و سخت دلي معروف بودند.

منبع: عقيق

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.