هفته عفاف و حجاب

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

هفته عفاف و حجاب

علت نامگذاري 21 تير ماه به عنوان روز حجاب و عفاف

 

 

 

زيرپا نهادن رسوم مذهبي

وقتي رضاخان به قدرت رسيد، درصدد فريب مردم برآمد. او با پاي پياده همراه دسته جات عزاداري حركت مي كرد و در مجالس عزاداري و تكيه ها حاضر مي شد و خود را مقيّد به اصول مذهب نشان مي داد. اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زير پا نهادن رسوم مذهبي به كار بست. او در راه رسيدن به اهداف شوم و پليد خود، حتي حرم مطهر امام رضا عليه السلام را به خاك و خون كشيد و واقعه مسجد گوهرشاد، نمونه بارز و علني دشمني او با اسلام بود.

تغيير لباس دستور استعمارگران

رضاخان به دستور استعمارگران غربي و به كمك جريان وابسته روشن فكر، تمام توان خود را در تغيير لباس ملي به كار گرفت و به عنوان لباس متحدالشكل، مردم را مجبور به تغيير لباس و كلاه نمود و از تمامي قدرت و ابزاري كه در دست داشت،براي اين مقصد استفاده كرد. او لباس روحانيت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود. سفر رضاخان به تركيه، يكي از توطئه هاي روشن فكران وابسته بود تا رضاخان تحت تأثير قرار گيرد و در تغيير ماهيت ملي و اسلامي ايران تلاش نمايد.

پيش بيني مخالفت روحانيون

در زمان رضاخان، پيش از آن كه طرح تغيير لباس و بر سر گذاشتن كلاه شاپو به مرحله اجرا درآيد، براي جلوگيري از مخالفت روحانيان، نخست دولت اعلام كرد به اين دليل كه اشخاص غير روحاني يا روحاني نمايان، نتوانند از پوشيدن لباس و عمامه سوء استفاده كنند، بايد اشخاصي كه به اين لباس ملبّس هستند، از دو نفر از مراجع گواهي بگيرند كه آيا براي پوشيدن لباس روحانيت صلاحيت دارند، يا خير و مجتهدان نيز شهادت نامه بدهند. سپس روحانيان گواهي را به وزارت معارف ببرند و اجازه پوشيدن لباس دريافت كنند. دولت بدين ترتيب، در مورد كساني كه معمّم بودند، سخت گيري هايي نمود. پس از آن، افراد معمّم، يا در معابر رفت وآمد نمي كردند و در خانه مي ماندند، و يا اگر در معابر رفت و آمد مي كردند، گرفتار پليس مي شدند.

تأثير اقتصادي تغيير لباس

تأثير اقتصادي تغيير لباس و كشف حجاب، اين بود كه زمينه استفاده از لباس ها، لوازم آرايش و ساير فراورده هاي ظاهر فريب سرمايه داري فراهم گرديد؛ زيرا تا وقتي كه مرد و زن ايراني لباس سنتي خود را مي پوشيدند، طبعا مناسب با آن زيور آلات مصرف مي كردند و بيش تر لباس ها و زيور آلات نيز در داخل كشور توليد مي شد و محتاج محصولات غربي نبودند. اين موضوع، براي سرمايه داري غرب غيرقابل تحمل بود. از اين رو، با تغيير لباس مردان و زنان به سبك اروپايي، ايرانيان مجبور شدند توليدات آن ها را وارد كشور كرده، سپس تهيه و مصرف كنند. بدين ترتيب، كم كم صنايع داخلي از قبيل كارگاه هاي نسّاجي پارچه و شال و نمدمالي و عبابافي و..، چون نمي توانستند با مدهاي رنگارنگ پاريس و لندن و نيويورك مقابله و رقابت كنند، از بين رفتند و سرمايه هاي داخلي، به جاي توليد، مجبور به واردات شده و سرمايه داران استعماري هم درآمدهاي سرشاري را به جيب زدند.

بايد صورتا و سنتا غربي شويم

رضا شاه بعد از مسافرت تركيه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پيشرفت سريع كشور تركيه، از تغيير لباس مردان و رفع حجاب خانم ها سخن مي گفت و اين مسأله را تشويق مي كرد. او يك روز اوايل خرداد 1314، هيأت دولت را احضار كرد و گفت: «ما بايد صورتا و سنتا غربي شويم و بايد در قدم اول، كلاه ها تبديل به شاپو شود. پس فردا كه افتتاح مجلس دوره دوازدهم است، همه بايد با شاپو حاضر شوند و در مجالس بايد كلاه را به عادت غربي ها از سر بردارند و نيز بايد شروع به رفع حجاب زن ها نمود. شما وزرا و معاونان بايد پيشقدم شويد».

جنبش شيراز، مقدمه قيام مشهد

چند ماه قبل از قيام مردم مشهد، يعني در يكي از شب هاي جمعه ماه ذي الحجه سال 1353ق، وزير معارف مسافرتي به شيراز مي كند و به مناسبتي، مجلس جشني با حضور قشرهاي مختلف مردم برپا مي شود. پس از ايراد سخنراني ها و نمايش، در خاتمه، عده اي از دوشيزگان بر روي صحنه نمايان مي شوند و ناگهان نقاب از چهره برمي گيرند و اركستر آهنگ رقص مي نوازد و دختران به پاي كوبي مي پردازند. در اين هنگام، عده اي به عنوان اعتراض از آن جا خارج مي شوند. روز بعد، اين خبر مانند بمبي صدا مي كند و عده اي از مردم در مسجد وكيل اجتماع مي نمايند. سيد حسام الدين فالي كه از عالمان و روحانيان با نفوذ شيراز بود، به منبر مي رود و اين گونه اعمال را تقبيح و محكوم مي كند. خبر جنبش شيراز و تعطيل بازار به تهران مي رسد، به ناچار دستور گرفتاري سيد حسام الدين صادر مي شود و او را زنداني مي كنند.

تغيير لباس، مقدمه كشف حجاب

خبر گرفتاري حسام الدين فالي از روحانيان شيراز به حوزه علميه قم، مشهد و تبريز مي رسد. در تبريز دو مرجع بزرگوار، يكي آيت اللّه سيد ابوالحسن انگجي و ديگري آيت اللّه آقا ميرزا صادق، درباره تغيير لباس و كلاه شاپو اعتراض مي كنند. از تهران دستور تعقيب داده مي شود كه آن دو نفر توقيف و به سمنان تبعيد مي گردند. در مشهد هم كه دستور تغيير لباس، به همراه خبر جشن شيراز و گرفتاري فالي و تبعيد دو نفر از عالمان تبريز، غوغايي برپا مي كند و مراجع روحاني را سخت ناراحت نموده، جلساتي براي بحث و گفت وگو درباره اين مسايل تشكيل مي گردد. در اين جلسات، مسأله تغيير لباس مطرح مي شود و علما اظهار عقيده مي كنند كه دنباله تغيير لباس، به برداشتن حجاب منتهي خواهد شد و بايد با شدت از آن جلوگيري نمود.

تغيير لباس پيامد تغيير فرهنگ

تغيير لباس، همواره پيامد تغيير يك فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نكند، نمي تواند با لباس خود وداع كند و تا فرهنگ يك قوم را نپذيرد لباس آنان را به تن نمي كند.

درست به همين دليل است كه در احاديث ما آمده است كه هر كه خود را به گروهي شبيه سازد، هم از آن گروه به شمار مي آيد». لباس هر انسان، پرچم كشور وجود اوست؛ پرچمي است كه او بر سر در خانه وجود خود نصب كرده و با آن اعلام مي كند كه از كدام فرهنگ پيروي مي كند. هم چنان كه هر ملتي با وفاداري و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هويت ملي و سياسي خود ابراز مي كند، هر انسان نيز مادام كه به يك سلسله ارزش ها و بينش ها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بينش ها را از تن به در نخواهد كرد.

گرد همايي مردم در مسجد گوهرشاد

مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنراني بر ضد لباس بيگانه و اسلام زدايي شده بود. با بازداشت برخي از عالمان مبارز، اجتماعات وسيع تر گرديده و لحن سخنرانان آتشين تر و شعار مردم تندتر شده بود. از مركز به شهرباني مشهد دستور داده شد كه واعظان معروف شهر را دستگير كنند. اما گردهمايي فزاينده مردم در مسجد گوهرشاد براي شنيدن سخنان واعظان و روحانيان، بيش تر شد. علما و مجتهدان در منزل يكي از مراجع اجتماع كرده و تصميم گرفتند كه تلگرافي به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد ديني اش منصرف سازند. اين تلگراف به امضاي هشت تن از علماي متعهد ارسال گرديد. سپس خطباي معروف و مشهور چون شيخ مهدي واعظ خراساني، شيخ عباس علي محقق و شيخ بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر رفتند و مردم را بيش از پيش آگاه ساختند.

حمله به مسجد گوهرشاد

صبح جمعه 20 تير سال 1314، قزّاقان رضاخان براي متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بي محابا به روي مردم تيراندازي كردند و در اين ماجرا، حدود يك صد نفر كشته و زخمي شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت كردند. پس از اين هجوم، مردم از اطراف با ابزاري از قبيل داس، بيل و چوب و... به طرف مسجد سرازير شدند. مسجد گوهرشاد لبريز از جمعيت گرديد. روحانيان به ترتيب بر بالاي منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنراني پرداختند. روز شنبه 21 تيرماه در مسجد؛ شعارهاي ضد سلطنت و ضد حجاب زدايي داده مي شد و مسجد يك پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتي را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد كه همه را دستگير و مجازات نمايند. سران شهرباني و آگاهي، نيروهاي خويش را هماهنگ كرده، قرار گذاشتند پس از نيمه شب، تهاجم خود را آغاز نمايند. قزّاقان نيز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل هاي سنگين را بر بام هاي مشرف به مسجد كار گذاشتند.

حيله اسدي، نائب التوليه آستان قدس رضوي

قزّاقان و نيروهاي شهرباني و آگاهي كه در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شايع كردند كه براي حفاظت از بانك ها آمده اند. اسدي، نايب التوليه رضاشاه، از نقشه كشتار مطلع شد و چون مي دانست كه مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد كه آن ها را از آن جا خارج كند. از اين رو، به دروغ پيغام فرستاد كه تلگراف شما را اعلي حضرت همايوني پاسخ گفته، تشريف بياوريد براي مذاكره و با اين حيله مجتهدان را از كشيك خانه به مسجد دارالتوليه كشاند. او مي دانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در اين حمله و يورش كشته شوند، خراسان يك پارچه آتش خواهد شد و اين آتش، گسترش خواهد يافت و ديگر به هيچ روي نمي توان از آن جلوگيري كرد. پس با اين حيله علما را از مسجد خارج ساخت.

فتح مسجد گوهرشاد

پاسي از نيمه هاي شب دوازدهم ربيع الثاني گذشته بود كه صداي غرش مسلسل هاي قزّاقان، حرم مطهر امام رضا عليه السلام را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهي سرلشكر ايرج مطبوعي، براي فتح مسجد گوهرشاد به حركت درآمد. عده اي از مأموران مخفي رژيم، پيش تر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آن ها از داخل وارد عمل شده و راه را براي ورود نيروهاي رضاخان به داخل مسجد هموار كنند و چنين شد. دژخيمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجديان را از دم تيغ گذراندند.

توقيف علما و روحانيان

از روز يكشنبه 22 تير، دولت به توقيف و بازداشت علما و روحانيان مشهد اقدام نمود وعده اي از علما را توقيف كرد و عده اي از آن ها هم مخفي شدند. از جمله توقيف شدگان، آيت اللّه سيد يونس اردبيلي و آقازاده، فرزند آخوند ملامحمد كاظم بودند. بيش از سي نفر از عالمان و واعظان را دستگير كردند و شهر تقريبا حالت حكومت نظامي به خود گرفته و ورود و خروج اشخاص به شهر، مستلزم داشتن جواز بود. ماموران براي دستگيري شيخ بهلول جايزه تعيين كرده بودند. پس از رفع غائله، اداره شهرباني براي پيدا كردن عاملان واقعه دست به كار شد و عده اي تحت بازجويي قرار گرفتند و در نتيجه، اسدي، نائب التوليه آستان قدس هم كه يكي از محركان معرفي شد، بلافاصله دستگير شد و تحت محاكمه قرار گرفت و در دادگاه نظامي به اعدام محكوم گرديد.

اهانت به آستان قدس رضوي

كشتار دسته جمعي مردم مشهد و دستيگري و محاكمه عده اي از علما و محكوم كردن جمعي در دادگاه هاي نظامي و صدور مجازات هاي سنگين و حكم اعدام براي عده اي، رفته رفته در كشور موجب گفت وگوها و ابراز نارضايتي هايي گرديد و مردم در مورد ديانت رضاخان دچار ترديد شدند؛ زيرا مردم آن چه در صحن حضرت رضا ديده بودند، براي يكديگر بازگو كرده و اين همه قساوت و خون ريزي را تقبيح مي كردند؛ چرا كه نظاميان، حرمت آستان قدس رضوي را رعايت نكرده و در اين مكان مقدس، خون هزاران بي گناه را بر زمين ريخته بودند.

سخن رهبر كبير انقلاب

رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني رحمه الله در خصوص تغيير لباس و كلاه چنين بيان داشتند: «... آن هايي كه اين قدر قوه تميز ندارند كه كلاه لگني را كه پس مانده درندگان اروپاست، ترقي كشور مي دانند، با آن ها حرفي نداريم كه آن ها از ما سخن خردمندانه را بپذيرند و عقل و هوش و حس آن ها را اجانب دزديده اند... . آن روز كه كلاه پهلوي سر آن ها گذاشتند، همه مي گفتند: مملكت بايد شعار ملي داشته باشد، استقلال در پوشش دليل استقلال مملكت و حافظ آن است. چند روز بعد، كلاه لگني [شاپو] گذاشتند سر آن ها، يك دفعه حرف ها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داريم. بايد همه هم شكل باشيم تا در جهان با عظمت باشيم. مملكتي كه با كلاه عظمت براي خود درست مي كند يا برايش درست مي كنند، هر روزي كلاهش را ربودند، عظمتش را هم مي برند».

قيام مسجد گوهرشاد، نقطه اوج مبارزات

قيام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانيت و تبعيد و زنداني شدن جمع بسياري از آن ها، نقطه اوج مبارزه هاي بر ضد رضاخان بود و از آن واقعه جان گداز تا سقوط پهلوي اول و دوم، اين مبارزه هم چنان ادامه داشت تا اين كه خداوند متعال، پاداش اين مبارزات و از جان گذشتگي ها را، پيروزي انقلاب اسلامي، كه از بزرگ ترين انقلاب هاي تاريخ است، قرارداد و اين ملت را به نعمت استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي آراسته و مفتخر ساخت و عظمت اسلام را زنده نمود و آن را مقدمه اي براي ظهور و قيام شمشير انتقام گيري و عدالت فراگير و نابودي بت هاي گسترده عالم گير، حضرت مهدي موعود(عج) قرار داد.

 منبع : سايت حوزه

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.