اخلاق اداري

گزارشي از كارها و عملكرد شوراي فرهنگي و ديني

اخلاق اداري

اخلاق اداري، بايدها و نبايدها

مصاديق معروف و منكر در ادارات

گاهي اوقات عدم شناخت معروف و منكر موجب مي شود در اذهان عمومي، معروف منكر و منكر معروف تلقي شود و در نهايت به كم رنگ شدن اين فرهنگ مقدس ختم شود.
ترك امر به معروف و نهي از منكر خود يكي از مصاديق منكر است كه بايستي امر به معروف آنقدر تكرار گردد تا اذهان عموم در گام اول با لفظ كلمه مأنوس و در گام بعدي با حقيقت مطلب آشنا شود چرا كه امر به معروف و نهي از منكر همان دعوت به نيكي ها و پرهيز از زشتي هاست كه فطرت آدمي پذيراي آن است.دراين قسمت پاره اي از معروفات و منكرات اداري آورده مي شود و در ادامه بايدها و نبايدهاي آن(معروفات و منكرات) در پنج حوزه (ارباب رجوع، همكار، مديربا كارمند، كارمند با مدير، وسازمان و شغل، دسته بندي مي شود.
معروف هاي اداري
۱- احترام به همكاران و ارباب رجوع
۲- عدم تجسس در امور شخصي ديگران
۳- تقويت حس مسئوليت پذيري و مشاركت كاركنان در امور
۴- توجه به كسب رضايت مردم و در نهايت رضايت الهي
۵- گماردن افراد متقي و شايسته در رأس امور و…
۶- پخش اذان در فضاي اداره
۷- اختصاص فضاي مناسب جهت نماز خانه
۸- انجام به موقع و دقيق وظايف محوله
۹- حضور به موع در محل كار
۱۰- فعاليت تا پايان وقت اداري
۱۱- دقت و احتياط در مصرف بيت المال
۱۲- بكار گيري نيروهاي متعهد و متخصص در بخش هاي مختلف اداره جهت پيشبرد سريع امور
۱۳- عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان و مراجعين
۱۴- تواضع در برابر مردم
۱۵- رعايت اخلاق اسلامي بين همكاران و مراجعين
۱۶- تسريع در انجام امور مردم
۱۷- ايثار در خدمت به مردم به ويژه خانواده هاي شهداء و ايثارگران
۱۸- حضور مدير دستگاه در بين همكاران به منظور رسيدگي به امور آنها.
۱۹- عدم قضاوت يكطرفه نسبت به ويژه پرسنل و خانواده ها
۲۰- سخت كوشي و تلاش در كار
۲۱- جلوگيري از ريخت و پاش و دوري از اسراف
۲۲- صرفه جويي در وقت، انرژي و منابع مالي دستگاه
۲۳- تقويت حس همكاري و تقويت انگيزه در بين كاركنان
۲۴- رعايت پوشش اداري
۲۵- رعايت و داشتن رفتار مناسب همكاران خانم و آقا با يكديگر در فضاي اداره
۲۶- جدا بودن محل فعاليت خانم ها و آقايان
۲۷- بدون چشم داشتي به كار مردم رسيدگي كردن
۲۸- توجه به ساده پوشي و عدم آرايش زننده در ادارات و مراكز آموزشي و عمومي
۲۹- حضور منظم در اداره و رعايت قوانين و مقررات و ضوابط اداري
۳۰- رعايت شئون و شعائر و اخلاق اسلامي (در گفتار، رفتار و پوشش و برخورد با ديگران)
۳۱- حفظ اسرار شغلي
۳۲- انتقاد پذيري
۳۳- اجراي برنامه هاي مناسب ديني ، مذهبي ويژه همكاران و خانواده
۳۴- تكريم ارباب رجوع و حفظ حرمت شخصيت آنان
۳۵- برگزاري و شركت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشويق همكاران براي شركت در نماز
۳۶- برنامه ريزي براي گسترش روحيه ابتكار ، خلاقيت و نوآوري كاركنان
۳۷- تقدير از نيروهاي مبتكر و خلاق دستگاه و حمايت جدي از آنان
۳۸- برنامه ريزي و تلاش براي ارائه و فراگيري آموزش هاي عمومي وتخصصي ديني – اجتماعي – علي و …
۳۹- شناسايي و معرفي و تشويق استعدادهاي درخشان فرزندان پرسنل دستگاه
۴۰- برگزاري اردوهاي تفريحي تربيتي براي كاركنان و اعضاء آنان
۴۱- حفظ و گسترش روحيه انقلابي و ساده زيستي
۴۲- اجراي برنامه هاي مذهبي – ديني و ملي
۴۳- درج تصاوير زيبا ، احاديث و آيات قرآن و سخنان زندگي بخش در تابلو اعلانات و سربرگ نامه ها
۴۴- برنامه ريزي براي گسترش فرهنگ كتابخواني
۴۵- تقدير از كاركنان فعال و وظيفه شناس
۴۶- ترويج روحيه مردم داري و نهادينه نمودن اخلاق اسلامي در بين كاركنان
منكرهاي اداري
۱- رشوه خواري.
۲- سوء استفاده از موقعيت شغلي
۳- استفاده شخصي از امكانات دولتي و مردمي
۴- تجمل گرايي
۵- تكبر به زير دستان و مراجعه كنندگان
۶- انتقام جويي از همكاران و مراجعه كنندگان
۷- انتصاب ناشايسته اقوام، نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت.
۸- اعمال نفوذ براي نيل به منافع شخصي و گروهي
۹- سليقه اي اعمال كردن كاركنان و مسئولين دستگاهها
۱۰- عدم نظارت مسئولين بر واحد هاي تحت نظر خود
۱۱- برگزاري جلسات زايد و بي فايده.
۱۲- سفرهاي پرهزينه و بي مورد داخلي و خارجي
۱۳- سهل انگاري در وظايف اداري و كم فروشي و كم كاري
۱۴- دير سركار آمدن و زود رفتن
۱۵- در ساعات اداري براي انجام كارهاي شخصي بيرون رفتن
۱۶- ماندن در اداره در غير ساعات اداري و انجام ندادن كار و گرفتن اضافه كاري
۱۷- كاغذ بازي هاي آزار دهنده
۱۸- پذيرايي هاي پر خرج براي حفظ موقعييت شخصي
۱۹- ظاهر سازي و خوب جلوه نمودن در ظاهر براي حفظ و كسب منافع شخصي
۲۰- رسيدگي به امور شخصي در وقت اداري
۲۱- استفاده از امكانات محل كار جهت منافع شخصي
۲۲- اسراف و افراط و تفريط در بكار گيري اموال حتي در جهت مصارف اداره
۲۳- به كار گيري از كاركنان مجموعه جهت انجام امور شخصي و غير اداري
۲۴- سهل انگاري در حفظ امكانات دولتي، بدبين كردن مردم به نظام و انقلاب اسلامي
۲۵- مأموريت هاي پر هزينه و بي مورد
۲۶- نصب منشي هاي خانم با پوشش نامناسب.
۲۷- اسراف در برگزاري جشنواره ها و هزينه هاي جانبي سنگين(انواع پذيرايي ها)
۲۸- اختلاس، جعل
۲۹- خيانت در امانت و عدم وفاي به عهد
۳۰- برگزاري جلسات متعدد بدون نتيجه و بي هدف
۳۱- مكالمه زياد و طولاني به تلفن اداره
۳۲- داشتن صفات رذيله عجب، بخل، حسد، تكبر
۳۳- تجمل گرايي و. ترويج فرهنگ مصرفي
۳۴- عدم رعايت سلسه مراتب اداري
۳۵- استهزاء و تخريب ديگران
۳۶- افشاي اطلاعات موجود در دستگاه
۳۷- قصور در يادگيري امور مرتبط شغل
۳۸- استعمال دخانيات و داشتن اعتياد
۳۹- تطميع نمودن كارمندان
۴۰- فرار از قانون با ترفند هاي خاص
۴۱- عدم توجه به كسب رضايت مراجعين
۴۲- تمرد از دستورات مافوق
۴۳- دخالت بي مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله
۴۴- عدم توجه به نظريات همكاران و عدم استفاده از مشاركت مردم در كارها
بايدها (معروفات) و نبايدهاي (منكرات) اداري بر حسب مخاطب
الف: در ارتباط با ارباب رجوع
بايدها:
۱- تكريم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصيت آنان
۲- خوشرويي و خوش برخوردي در مواجه با ارباب رجوع
۳- پاسخگويي و مسئوليت پذيري در قبال كار ارباب رجوع
۴- توجيه قانوني، عقلي و منطقي عدم انجام خواسته هاي نامربوط  ارباب رجوع
۵- توجه به كسب رضايت مردم و در نهايت رضايت الهي
۶- رعايت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعين
۷- رعايت اخلاق اداري و تواضع در برابر مردم
۸- رعايت اخلاق اسلامي در برخورد با مراجعين
۹- حضور به موقع در محل كار و تعيين جايگزين براي انجام امور مراجعين در اوقات عدم حضور در محل كار
۱۰- تسريع و تسهيل در انجام امور مردم
۱۱- پيگيري و رسيدگي به امورات، مشكلات و شكايات ارباب رجوع
۱۲- درست و به موقع انجام دادن كارهاي مردم
۱۳- داشتن سعه صدر و تمايل مثبت در برخورد با ارباب رجوع
۱۴- گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و ارائه اطلاعات و راهنمايي لازم و كافي ارباب رجوع
نبايدها:
۱- تبعيض نژادي، قومي، خويشاوندي، مذهبي و جنسي در ارائه خدمت به ارباب رجوع
۲- تجسس در امورات شخصي ارباب رجوع
۳- اخاذي، رشوه خواري و اخذ وجه بيش از تعرفه هاي مقرر در قانون
۴- تاثير و قبول توصيه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع
۵- منت گذاشتن و چشم داشت از بابت انجام امورات مراجعين
۶- ترك محل كار در اوقات موظفي اداري بدون دليل و اجازه
۷- افشاي اسرار و اطلاعات محرمانه ارباب رجوع
۸- داشتن كبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع
۹- كاغذ بازي هاي آزار دهنده و امروز و فردا كردن كار ارباب رجوع
ب: در ارتباط با همكار
بايدها:
۱- احترام به همكاران و رفتار توأم با ادب و نزاكت
۲- رعايت و داشتن رفتار مناسب همكاران خانم و آقا با يكديگر در فضاي اداره
۳- ارائه انتقاد سازنده و مؤثر در صورت نياز جهت اصلاح و بهبودي
۴- داشتن وحدت ، صميميت و همدلي با همكاران
۵- همكاري، مشورت و مشاركت در انجام بهينه وظايف شغلي و سازماني
۶- توسعه و توانمندي همكاران از طريق انتقال تجارب و تسهيم اطلاعات
۷- امانتداري و حفظ اسرار همكاران
۸- امر به معروف و نهي از منكر
۹-  محبت، الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همكاران
۱۰- كمك به انجام وظايف شغلي همكار در صورت نبودن ايشان در محل كار و يا در زمان مشغله زياد ايشان
نبايدها:
۱- تجسس در امور شخصي همكاران
۲- انتقام جويي از همكاران و مراجعه كنندگان
۳- استهزاء و تخريب همكاران
۴- دخالت بي مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله
۵- عدم توجه به نظرات همكاران و عدم استفاده از مشاركت مردم در كارها
۶- سوء ظن، بخل و حسادت به همكاران
ج: در ارتباط با رفتار مدير با كارمند
بايدها:
۱- بكار گيري نيروهاي متعهد، متخصص و شايسته در بخش هاي مختلف اداره جهت پيشبرد سريع امور
۲- عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان
۳- تفويض اختيارات و استقلال در انجام وظايف شغلي و سازماني
۴- افزايش توانمنديهاي كاركنان از طريق انتقال تجارب و آموزش
۵- ايجاد انگيزه، ميل و علاقه در كاركنان براي انجام وظايف شغلي و سازماني
۶- تشويق و تنبيه به موقع كاركنان
۷- حس مسئوليت پذيري و مشاركت كاركنان در امور
۸- حضور مدير دستگاه در بين همكاران به منظور رسيدگي به امور آنها
۹- تقويت حس همكاري، تعاون و مشاركت در بين كاركنان
۱۰- برنامه ريزي براي گسترش روحيه ابتكار ، خلاقيت و نوآوري كاركنان
۱۱- تقدير از نيروهاي مبتكر، خلاق، فعال و وظيفه شناس دستگاه و حمايت جدي از آنان
۱۲- ترويج روحيه مردم داري و نهادينه نمودن اخلاق اسلامي در بين كاركنان
۱۳- كنترل و ارزشيابي دقيق كاركنان و ارائه بازخورد مناسب براي اصلاح و بهبود
۱۴- فراهم نمودن شرايط رشد و تعالي كاركنان در ابعاد مختف
۱۵- حمايت و پشتيباني جدي از همكاران براي رفع مشكلاتشان
نبايدها:
۱- تجسس در امور شخصي كاركنان
۲- پيش داوري و قضاوت يكطرفه نسبت به پرسنل
۳- استبداد، تكبر، تحقير و استهزا تبعيض، بي احترامي و خشونت در برخورد با زير دستان
۴- انتصاب ناشايسته اقوام، نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت
۵-  عدم نظارت مسئولين بر واحد هاي تحت نظر خود
۶-  وعده هاي پوچ و غير قابل انجام به كاركنان
۷-  كتمان اطلاعات مورد نياز شغلي كاركنان
۸- نتيجه تلاش و كار زير دستان را به خود نسبت دادن
۹- به كار گيري كاركنان مجموعه تحت مديريت جهت انجام امور شخصي و غير اداري
د: در نحوه ارتباط و رفتار كارمند با مدير
بايدها:
۱- اطاعت پذيري و انجام به موقع دستورات مافوق
۲- رعايت سلسله مراتب سازماني
۳- حفظ حرمت و منزلت مديران در محيط اداري و غير اداري
۴- ارائه نظرات كارشناسي در رابطه با وظايف شغلي و سازماني
۵- صداقت، امانتداري و برخورد مؤدبانه با مافوق
۶- مشاركت جدي در كارهاي تيمي و انجام وظايف شغلي
۷- استفاده درست در مقابل اختيارات تفويض شده
نبايدها:
۱- عدم رعايت سلسه مراتب اداري
۲- تمرد و سرپيچي از دستورات مافوق
۳- دروغ، تهمت، افتراء، غيبت كردن و بدگويي پشت سر مديران
۴- ارائه گزارشات خلاف واقع
۵- تملق و چاپلوسي در رفتار و ارتباط با مافوق
۶- فقط خود را مقرب درگاه مدير و سرپرست مافوق قرار دادن
۷- از زيركارها ، شانه خالي نكردن و امور محول شده را به گردن ديگران نيانداختن
هـ: در ارتباط با سازمان و شغل
بايدها:
۱- انجام به موقع و دقيق وظايف محوله
۲- حضور منظم و به موقع در محل كار و فعاليت تا پايان وقت اداري
۳- ارتقاي دانش و مهارت مورد نياز شغلي و سازماني
۴- سخت كوشي و تلاش در كار
۵- دقت و احتياط در مصرف بيت المال و جلوگيري از ريخت و پاش و دوري از اسراف
۶- افزايش بهره وري، اصلاح الگوي مصرف، صرفه جويي و استفاده بهينه از امكانات و منابع سازمان
۷- ارتقاي خلاقيت و نوآوري در روشهاي انجام وظايف شغلي و سازماني
۸- رعايت پوشش اداري
۹- توجه به ساده پوشي و عدم آرايش زننده در ادارات و مراكز آموزشي و عمومي
۱۰- رعايت قوانين، مقررات، ضوابط اداري و آراستگي محيط كار
۱۱- رعايت شئون و شعائر و اخلاق اسلامي (در گفتار، رفتار و پوشش و برخورد با ديگران)
۱۲- حفظ اسرار شغلي و افزايش تعلق و شهرت سازماني
۱۳- برگزاري و شركت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشويق همكاران براي شركت در نماز
۱۴- آشنايي با قوانين، دستورالعملها و علوم وفنون و تكنولوژيهاي نوين مرتبط با وظايف شغلي و سازماني
۱۵- شفاف سازي و مستند سازي نحوه ارائه خدمات و اسناد و مدارك مرتبط
نبايدها:
۱- سوء استفاده از موقعيت شغلي و استفاده شخصي از امكانات دولتي و مردمي
۲- اعمال نفوذ براي نيل به منافع شخصي و گروهي و پذيرايي هاي پر خرج براي حفظ موقعييت شخصي
۳- برگزاري جلسات زايد و بي فايده و سفرهاي پرهزينه و بي مورد داخلي و خارجي
۴- سهل انگاري در وظايف اداري و كم فروشي و كم كاري
۵- دير سركار آمدن و زود رفتن از محل كار
۶- انجام كارهاي شخصي در اوقات و ساعات اداري
۷- ماندن در اداره در غير ساعات اداري و انجام ندادن كار و گرفتن اضافه كاري
۸- اسراف و افراط و تفريط در بكار گيري اموال حتي در جهت مصارف اداره
۹- سهل انگاري در حفظ امكانات دولتي، بدبين كردن مردم به نظام و انقلاب اسلامي
۱۰- اسراف در برگزاري جشنواره ها و هزينه هاي جانبي سنگين(انواع پذيرايي ها)
۱۱- اختلاس، جعل، خيانت در امانت و عدم وفاي به عهد
۱۲- مكالمه زياد و طولاني و بي مورد با تلفن اداره
۱۳- افشاي اطلاعات موجود در دستگاه
۱۴- استعمال دخانيات و داشتن اعتياد
۱۵- بي‌انگيزگي، تنبلي، بي عفتي و بد پوششي
اهميت خلوص درانجام كار
كار اداره اي ها خدمت به مردم و سامان دهى كار آنان است . اين قشر عظيم و محترم هميشه در فكر آنند كه گره اى از كار فرو بسته خلق خدا بگشايند. اما نكته اين جاست كه اگر بخواهند اين كارها پربركت و جاويدان شود و در دنيا و آخرت به كارشان بيايد بايد با «اخلاص» هم آغوش گردد.  چون« خلوص » واژه اى است كه همواره تقدس و نورانيت و نجات را به همراه دارد. در مقابل خلوص «ريا و تظاهر» است كه هرگاه اين كلمه را تصور مى كنيم ناميمونى و ظلمت در ذهنمان تداعى مى شود. نتيجه و معناى اين دو واژه از حيث تاثير در جامعه به اندازه اى بزرگ و وسيع است كه حتى به لفظ خود نيز سرايت كرده و آن را « مقدس » و« نامقدس » نموده است . وقتى به قرآن و روايت اهل بيت عليهم اسلام رجوع مى كنيم ، مى بينيم كه در مورد كسب خلوص و پرهيز از ريا و تظاهر تاكيد فراوان شده است.
قرآن كريم مى فرمايد: اگر مى خواهى به مقام لقا و فنا برسى ، اولين چيزى را كه بايد سرلوحه زندگى ات قرار دهى اين است كه به همه كارهايت رنگ خلوص بدهى .صبغه الله ، و من احسن من الله صبغهعمل ، هرچه كه كوچك باشد، اگر«خلوص» را به همراه خود داشته باشد ارزش پيدا   مى كند، حتى ارزشش از دنيا و آنچه در آن است بيشتر و بزرگ تر مى شود.اميرالمؤ منين (عليه السّلام) انگشترى به فقير داد كه ارزش پولى چندانى نداشت ، اما از آن جا كه خالصانه بود به قدرى اهميت يافت كه در قرآن آيه ولايت در خصوص اين عمل نازل شد.إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَهَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاهَ وَهُمْ رَاكِعُونَ [۳۴] ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند. همان كسانى كه نماز بر پا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى دهند.به اعتراف شيعه و سنى شان نزول متجاوز از سيصد آيه در مورد على عليه السلام است . اما اين آيه از اهميت بيشترى برخوردار است و براى شيعه محكم ترين دليل است كه بعد از پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) على عليه السلام داراى ولايت مطلقه الهى است .آرى ، در اثر خلوص ، يك انگشتر كم بها پرارزش مى شود، تا آن جا كه به آن چه در دنيا و آخرت است مى ارزد. يا يك ضربه شمشير خالصانه از عبادت جن و انس بالاتر مى شود چنان كه پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) درباره على عليه السلام  مى فرمايد: ارزش عبادت ضربه على در جنگ خندق كه بر عمر بن عبدود وارد كرد از عبادت جن و انس بالاتر است .يعنى از زمان خلقت آدم عليه السلام تا روز قيامت عبادت مردم بلكه جن و انس يك طرف ، و ثواب آن ضربه شمشير در طرف ديگر:على عليه السلام در راه اسلام بسيار جنگيد و شمشيرهاى فراوانى زد و در همه آن نبردها اخلاص داشته است ، اما آن ضربه اش استثنايى است يا اين كه درليله المبيت على عليه السلام به جاى پيامبر در بستر خوابيد و آن حضرت را از خطر رهانيد و زمينه هجرتش را فراهم كرد. اين كار براى على ، ساده و كوچك است ، چون شجاعت و دليرى على عليه السلام فوق اين كارهاست ، اما همين عمل به اندازه اى ارزش پيدا مى كند كه آيه اى درباره اش نازل مى شود و مضمون اين آيه بسيار بالا است .« و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد» «و از ميان مردم مراد على عليه السلام است كسى است كه از جان خود در راه رضاى خدا مى گذرد مانند شبى كه على عليه السلام به جاى پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در بستر خوابيد و خدا دوست دار چنين بندگانى است .گاهى قضيه به عكس مى شود، يعنى چه بسا كار خوبى از جهت مادى و تاءثير گذارى بسيار بزرگ و وسيع است ولى از آن جا كه رنگ خلوص به خود نمى گيرد در نزد خداوند هيچ ارزشى ندارد و به بال مگسى نمى ارزد. اگر خداى ناكرده عملى رنگ ريا و تظاهر داشته باشد، نه تنها باطل ، كه گناهى بس بزرگ و در حد كفر است .در روايت آمده است كه : «كسى را در صف محشر مى آورند و به او مى گويند: چه كاره بودى ؟ جواب مى دهد: من هفتاد سال براى رضاى خدا درس دين   مى آموختم و از معصومين عليه السلام براى مردم حديث مى خواندم و آنان را موعظه مى كردم و….خطاب مى شود: درست است كه هفتاد سال چنين كردى اما تنها براى خدا نبوده بلكه به خاطر اين بود كه به تو بگويند «بارك الله! چه عالم خوبى است! و يا براى اين بود كه شهرتى پيدا كنى و براى خودت موقعيت اجتماعى كسب نمايى  و…
اين جا است كه انسان گير مى كند، چرا كه كارهايش رنگ خلوص نداشته و يا تواءم با تظاهر و ريا بوده است . از همين رو دستور مى رسد كه او را به رو، به آتش بيندازيد!
چه سخت و دردناك است هفتاد سال خون جگر خوردن و عالم شدن و در فنون اسلامى متخصص گرديدن ، و سرانجام هم در آتش سوختن .در روايت ديگر آمده است .از شخصى مى پرسند براى چنين روزى چه آورده اى ؟ مى گويد: به خط مقدم جبهه رفتم و با دشمن جنگيدم ، از آنان كشتم و خود نيز آماده كشته شدن در راه خدا بودم و… خطاب مى شود. بله ، جبهه رفتى ، در خط مقدم حضور پيدا كردى و حتى كشته هم شدى اما اين عمل تو خالص نبود، بلكه براى اين بود كه به تو بگويند: بارك الله ! آقا هم به جبهه رفت ، چه شجاعتى دارد و چه خوب مى جنگد! و… به ماءموران الهى خطاب مى شود: او را روانه آتش كنيد، اگر چه در روز قيامت از آن انبياى الهى است و دومين مقام ، مقام عالمان و دانشمندان دينى است و سومين مقام را شهدا دارند.زمانى كه در محشر، صف بسته مى شود، شهدا مثل ماه مى درخشند و همه را به خود جلب مى كنند. اما اين همه مقام ، در صورتى است كه عمل خالص باشد و گرنه جايگاه انسان در آتش است .
باز هم در روايت مى خوانيم روز قيامت شخصى را كه عمرش را وقف مردم نموده و با زبان پول و قدم و قلم شبانه روز براى مردم كار كرده است ، در محضر عدل الهى حاضر مى كنند و از او مى پرسند: چه كاره بودى ؟ مى گويد: خدمت گذار خدا بودم و اصلا زندگى ام را صرف مردم كردم و خطاب مى رسد: درست است كه چنين بودى اما كارهايت براى خدا نبود، بلكه به خاطر اين بود كه شهرت و موقعيت اجتماعى كسب كنى و عملت ريا داشت . سرانجام دستور مى رسد كه او را هم داخل آتش ‍ كنيد.اين مطلب نزد همه فقها مسلم است كه ريا و تظاهر اگر در عمل عبادى باشد مثل نماز و روزه و… آن را باطل مى كند و بايد دوباره به جا آورده شود. و اگر عمل ، عبادى نباشد و در صورت خالص نبودن پوچ و بى ارزش ‍ است . قرآن كريم اهميت زيادى به خلوص داده و مى فرمايد: وما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الذين ؛ و امر نشدند مگر بر اين كه خدا را به خلوص كامل در دين پرستش ‍ كنند. «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعباده ربه احدا» پس هر كسى به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش شريك نسازد.آرى ، اگر كسى بخواهد به مقام لقاى پروردگار برسد؛ يعنى مقامى كه خدا بر دل او حكومت داشته باشد، تمام بت ها را شكسته و جز خدا هيچ چيز و هيچ كس در دلش نباشد بايد به مقام اخلاص برسد، و در هر كارى فقط خدا را در نظر بگيرد.
عزيزان ! بياييد خود را اصلاح كنيم . ريا و تظاهر را از خود دور سازيم . ريا دل را تاريك و عمل را باطل مى سازد و انسان را از جامعه طرد مى كند. هيچ كس انسان رياكار و زبان باز را دوست ندارد. انسان ظاهر ساز مى كوشد تا خود را بالا ببرد اما هم در ميان مردم منفور مى شود و هم از نظر خدا مى افتد. رنگ خلوص ، رنگ بسيار زيبايى است ؛ بياييد كارى كنيم كه همگى در زندگى به اين رنگ ، مزين باشيم . انسان مى تواند به تمام كارهايش رنگ اخلاص و عبادت بدهد. با خوردن ، آشاميدن ، خوابيدن و… ثواب كسب كند. روايت داريم كه : اگر زنى سفره اى پهن كند، غذايى آماده نمايد، ظرفى بشويد و…ثواب يك شهيد در نامه عملش نوشته مى شود. هم چنين اگر مردى در خانه ، همسرش را يارى كند، با زحمت بازو پولى به دست آورده و زن و بچه اش را به رفاه و آسايش برساند ثواب شهيد دارد:الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله ؛ پس با عزم و اراده ي قوي سعي كنيم اعمال، رفتار و كردارمان توام با خلوص باشد و اگر نمى توانيم در همه كارها چنين باشيم حداقل در اداره و محل كار خود به وظيفه انسانى و الهي مان عمل كنيم و آن را فى سبيل الله و براى رضاى خدا و به حساب عالم آخرت به جا آوريم. صبر و استقامت داشته باشيم، ارباب رجوع را از خود و انقلاب نرنجانيم، اگر ارباب رجوع به خواسته اش نمى رسد لااقل برخورد تند نشنود، با عصبانيت و خشونت با او برخورد نشود، بلكه با خوش ‍ رويى و منطق قانع شود و با رضايت از نزد مان برگردد.در انجام و ارائه خدمت بر مردم منت نگذاريم و فرمايش حضرت علي (عليه السّلام) را آويزه عمل قراردهيم كه خطاب به مالك اشتر فرمود: مبادا هرگز با خدمت هايى كه انجام دادى بر مردم ، منت گذارى … زيرا منت نهادن پاداش نيكوكارى را از بين مى برد». در خدمت به خلق و بازكردن گره مشكلي از آنان علي وار عمل كنيم. على عليه السلام با همه گرفتارى هاى حكومتى كه دارد و از طرفى پير هم شده ، اما در دل شب ، كوچه به كوچه ، خانه به خانه مى رود و به حل مشكلات مردم مى پردازد؛ تا آن جا كه وقتى مى بيند پيرزنى نمى تواند هيزم حمل كند، از دستش مى گيرد و آن را به خانه پير زن مى رساند. حتى در بعضى از موارد على را نمى شناختند و زبان به گله مى گشودند و اظهار نارضايتى از آن حضرت مى كردند…
در ارائه خدمت و انجام وظيفه احساس عجب و غرور نكنيم. عجب يكى از صفات رذيله و زشتى است كه بايد از آن دورى بجوييم و مواظب باشيم كه با متصف شدن به آن اعمال خود را حبط نكنيم .اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد: عمل خود را بزرگ حساب نكنيد كه اگر چنين نموديد، نور حق از آن عمل مى رود.[۳۵]
خلاصه مطلب
هرانساني از جمله كاركنان و كارمندان ، بايستي خود را مزين و منور به سيره و روش ائمه معصومين نمايند.اصول اخلاق اداري ازجمله ( امانت داري، خدمتگذاري ،مسؤليت پذيري، انضباط كاري،پيگيري، مهرورزي،حوصله مندي و بردباري،عدالت خواهي،خوشرويي و خوش رفتاري) را در رفتار و عمل خود ترويج و توسعه دهند.در ارائه خدمت به جامعه ضمن پرهيز از عجب و منت گذاري و تندخويي ،اخلاص  و سعه صدرداشته باشند.وتا آنجا كه مي توانند با عدالت محوري و مهرورزي گره از كار و مشكلات ارباب رجوع بازكنند كه عبادتى بالاتر از خدمت به جامعه نيست .
ثواب كار خدماتى ، از نماز شب ، روزه مستحبى ، حج و حتى از جهاد بالاتر است ؛ در روايتى آمده است : «قضاء حاجه المؤ من يعدل سبعين حجه مبروره »برآوردن حاجت مردم ، مساوى با هفتاد، حج مقبول است .[۳۶]
پي نوشت ها
[۳۴] سوره مباركه مائده آيه ۵۵
[۳۵] اخلاق اداري، آيت ا… مظاهري
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.